درياب مرا، دريا
درياي نگاه
دلاويزترين
دلي از سنگ خواهد
راز
زبان بسته
سبكباران ساحل ها
سنگ و آئينه
سه آفتاب ...
شبها كه مي سوخت
شعبده
صداي يك تن ...
صدف
طلوع
غريق
فرياد هاي خاموشي
فلسفه حيات !
قطره، باران، دريا
كوچ
كوچه
گل خشكيده
گنجينه
ما،همان جمع پراكنده
مرگ در مرداب
مرواريد مهر
مهر مي ورزيم ...
نگاهي به آسمان
نيلوفرستان
هزاران اسب سپيد ...
ياد |
آسمان
كبود
احساس
ارمغان
از ژرفاي آن غرقاب
اوج
اي عشق
ايثار
بر آمد آفتاب
بغض
بگو كجاست؟
به هر موجي
بوسه و آتش
بيكرانه
پاسخ
پرنيان سرد
پرواز
پس از باران
پس از مرگ بلبل
پشت اين در
پند
پيكار
تاريك
جزر و مد
چراغي در افق
چشم به راه
خواب، بيدار
در بلنديهاي پرواز
در هاله شرم
دروازه طلايي
دريا
|