جزر و مد |
ماه، دريا را به خود مي خواند و، آب، با كمندي، در فضاها ناپديد؛ دم به دم خود را به بالا مي كشيد . جا به جا در راه اين دلدادگان اختران آويخته فانوس ها . *** گفتم اين دريا و اين يك ذره راه ! مي رساند عاقبت خود را به ماه ! من، چه مي گويم، جدا از ماه خويش بين ما، افسوس، اقيانوسها ... *** |