تاريك |
چه جاي ماه ، كه حتي شعاع فانوسي درين سياهي جاويد كورسو نزند به جز قدمهاي عابران ملول صداي پاي كسي سكوت مرتعش شهر را نمي شكند *** به هيچ كوي و گذر صداي خنده مستانه اي نمي پيچد *** كجا رها كنم اين بار غم كه بر دوش است ؟ چرا ميكده آفتاب خاموش است ! ***** |