تنها
اگر دمی
کوتاه آيم از تکرارِ اين پيشِ پاافتادهترين سخن که «دوستات میدارم»،
چون تنديسی بیثبات بر پايههایِ ماسه
به خاک درمیغلتی
و پيش از آن که لطمهیِ درد درهمات شکند
به سکوت
میپيوندی.
اگر دمی
کوتاه آيم از تکرارِ اين پيشِ پاافتادهترين سخن که «دوستات میدارم»،
چون تنديسی بیثبات بر پايههایِ ماسه
به خاک درمیغلتی
و پيش از آن که لطمهیِ درد درهمات شکند
به سکوت
میپيوندی.
پس، از تو چه خواهدماند
چون من بگذرم؟
تعويذِ ناگزيرِ تداومِ تو
تنها
تکرارِ «دوستات میدارم» است؟
بااينهمه
بغضام اگر بترکد...ــ
نه
پرِّ کاهی حتا بر آب بنخواهدرفت
میدانم!