جانی پر از زخمِ به‌چرک‌درنشسته‌ــ
چنين‌ام.

اما فردایِ تو چه خواهد بود گر به‌ناگاه
 

هم در اين شبِ بی‌تسلا
 پلاس برچينم؟ــ

تداومِ بی‌علاجِ دِلشوره‌يیِ سِمج
يا طنينِ سرگردانِ لطمه‌یِ صدايی تنها؟

 

هرچند صدا بر آب خواهدغلتيد
و آب بر خاک می‌گذرد
که پژواکی‌ست پُراعتماد
از بشارتِ جاودانه‌گی.

۱۳۶۶/۳/۳

<< Previous Poem                   Next Poem >>