شبانه

و تباهی آغاز یافت...

شبانه (با گیاه بیابانم...)

غزلی در نتوانستن

سرودآن‌که برفت و آن‌کس که بر جای ماند

از مرگ من سخن گفتم

در جدال آئینه و تصویر

لوح

شکاف

از قفس