" خسته "          " با تشكر از : ئه وين عزيز "       " تاريخ ارسال : 3/2/1384 "

خسته ام از آرزوها، آرزوهاي شعاري

شوق پرواز مجازي، بالهاي استعاري

 

لحظه هاي كاغذي را، روز و شب تكرار كردن

خاطرات بايگاني، زندگيهاي اداري

 

آفتاب زرد و غمگين، پله هاي رو به پايين

سقفهاي سرد و سنگين، آسمانهاي اجاري

 

با نگاهي سرشكسته، چشمهاي پينه بسته

خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري

 

صندلي هاي خميده، ميزهاي صف كشيده

خنده هاي لب پريده، گريه‌هاي اختياري

 

عصر جدول هاي خالي، پاركهاي اين حوالي

پرسه هاي بي خيالي، نيمكتهاي خماري

 

رونوشت روزها را، روي هم سنجاق كردم:

شنبه هاي بي پناهي، جمعه هاي بي قراري

 

عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها

خاك خواهد بست روزي، باد خواهد برد باري

 

روي ميز خالي من، صفحه باز حوادث

در ستون تسليتها، نامي از من يادگاري