Back to Home Page

 

طرح كليپ: ري را

با كسب اجازه از سايت gollepesar.com

 

بي گمان شاعر در هر جايگاه اجتماعي که ايستاده باشد نخستين مولفه مردمي بودنش است؛ و به اعتقاد بسياري از اهل نظر فريدون مشيري شاعري از ديار مهرباني و شعرش، همواره پر از لحظه هاي عشق و عاطفه هاي مردمي بود.
مشيري از همان دوران نوجواني و جواني به حوزه شعر عشق مي ورزيد و زبان عاشقانه سرايي را پيوسته بر جسته و بر جسته تر مي کرد. وي پيوسته پاسدار مهرباني بود :


هر جا که رسيده ام سخن از مهر گفته ام
آوخ ، پاسخي به سزا کم شنفته ام !!


وي در حيات شعريش پيوسته انسان و عشق را ستوده و به ویژه در سالهاي اخير و در فضاي اجتماعي پر تنش اين سرزمين سروده هايش پيوسته با رنگ و بوي وطن دوستي و انسان گرايي بومي نيز همراه بود.
وي همواره در سايه روشن کوچه هاي مهرباني و مهتاب، بخش پيدايي زندگي را مي سرود.


بي تو مهتاب شبي باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم !


فريدون مشيري در سال 1379 پس از نيم قرن حضور در فضاي شعر زمانه اش، سرانجام راهي به جزيره هاي پرديس گشود

 

Back to Home Page

خب... نظرتون راجع به مطالب بالا چيه؟؟

♠ β·Code! ™ ♠