"نوحه"

نعش اين شهيد عزيز
روي دست ما مانده ست
روي دست ما ، دل ما
چون نگاه ، ناباوري به جا مانده ست

اين پيمبر ، اين سالار
اين سپاه را سردار
با پيامهايش پاك
با نجابتش قدسي سرودها براي ما خوانده ست
ما باين جهاد جاودان مقدس آمديم
او فرياد
مي زد
هيچ شك نبايد داشت
روز خوبتر فرداست
و
با ماست
اما
اكنون
ديري ست
نعش اين شهيد عزيز
روي دست ما چو حسرت دل ما
برجاست
و
روزي اين چنين بتر با ماست
امروز

ما شكسته ما خسته
اي شما به جاي ما پيروز
اين شكست و پيروزي به كامتان خوش باد
هر چه مي خنديد
هر چه مي زنيد ، مي بنديد
هر چه مي بريد ، مي باريد
خوش به كامتان اما
نعش اين عزيز ما را هم به خاك بسپاريد